بخش دوم گفتگو با آموزگار داوطلب مــهــرطه

روز معلم، بهانه‌ای‌ست برای گفتگو با معلم داوطلبی که سال‌ها با عشق و مــهــر در کنار فرزندان مــهــرطه بوده است. آموزگار پیشکسوتی که علاوه بر علم، درس زندگی به فرزندان مــهــرطه می‌آموزد و با لبخند آن‌ها شاد و شریک لحظات پر التهاب نوجوانی‌شان بوده است.

گفتگوی روز معلم با آموزگار پیشکسوت مهرطه

بخوانید: بخش اول گفتگو با آموزگار پیشکسوت مــهــرطه

روز معلم و گفتگو با آموزگار داوطلب

برای کودکان آسیب‌دیده‌ی اجتماعی، بی‌سرپرست یا بدسرپرست چه تکنیک و روش آموزشی خاصی را موثرتر و مفیدتر می‌دانید؟

پیشنهاد من این است که در تمام حوزه‌های زندگی بهتر است که آموزش‌ها را در اندازه‌ی خود دانش‌آموز در نظر گرفت و همچنین آموزش‌هایی با اهداف یادگیری و تمرین مسئولیت‌پذیری به آن‌ها داده شود.

کودکان و نوجوانانی که از سوی مراکز نگهداری شبانه‌روزی به مدارس و دانشگاه‌ها فرستاده می‌شوند به چه حمایت‌های ضمنی و جانبی نیاز دارند؟

حمایت‌های مالی در اولویت نیاز است و پس از آن حمایت‌های مددکاری بسیار لازم به نظر می‌رسد تا از نظر عاطفی و روحی در کنار خود همراه مطمئنی داشته باشند.

مهارت مربی‌گری

برای داوطلبانی که مشتاق آموزش و مربی‌گری به کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست هستند چه توصیه‌هایی دارید؟ آیا برای تدریس به کودکان آسیب‌دیده، به کسب آموزش یا مهارت خاصی برای داوطلبان نیاز است؟

کسانی که به حوزه‌ی آموزش و مربی‌گری داوطلبانه قدم می‌گذارند چند نکته را می‌بایست در نظر داشته باشند:

اول این‌که این کودکان به ترحم ما نیازی ندارند و بدترین کار ممکن ترحم به آن‌هاست.

دوم این‌که برای کار داوطلبانه می‌بایست خود را با قوانین هر موسسه هم‌سو کنند. چون هر مرکز و موسسه‌ای قوانین و شرایط خاص خود را دارد که باید به آن احترام گذاشت.

سوم این‌که اگر قرار است که ما به حوزه‌ی داوطلبی بیاییم اما نمانیم بهتر است که از ابتدا اصلا در این فضا قدم نگذاریم. چون در این مسیر کودکان را به خود وابسته می‌کنیم و اگر بعد از ایجاد این وابستگی آن‌ها را رها کنیم، تبعات آن از عدم حضور ما به مراتب بدتر است. کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست به اندازه‌ی کافی تجربه‌ی بدی از خانواده‌ای که از دست رفته یا ماندگار و مستحکم نبوده، داشته‌اند.

چهارم این‌که برای تدریس باید در نظر گرفت که این دانش‌آموزان در ابتدا به ایجاد رابطه‌ی صمیمانه و درک درست نیاز دارند.

رشد و شکوفایی کودکان

مربیان یا معلمان کودکان آسیب‌دیده‌ی اجتماعی یا بی‌سرپرست، چگونه می‌توانند به رشد مهارت‌های اجتماعی آنان کمک کنند؟

رشد و مهارت دانش‌آموز زمانی بارور می‌شود که خود را باور داشته باشد. زمانی شکوفا می‌شود که بدانند کسی که در امر تحصیل همراه و کنار اوست، حقیقتا او را دوست دارد. این مسئله از نظر من بسیار مهم است. کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست محتاج این دوست داشتن و مــهــر ورزیدن هستند و هنگامی‌که ما آنان را دوست بداریم و حقیقتا به آن‌ها مــهــر بورزیم آن‌ها برای این احساس و این تعلق خیلی کارها انجام می‌دهند.

مربی و معلم وظیفه دارد که بدون در نظر گرفتن مشکلات و پیشینه‌ی کودکان آسیب‌دیده با آن‌ها تعامل کند. تجربه ثابت کرده است که دانش‌آموزان بی‌سرپرست یا بدسرپرستی که رابطه‌ی پر مــهــر و پر از عشقی با معلم یا مربی خود برقرار کرده‌اند، در تحصیل و پیگیری آن بسیار مشتاق و مصرانه ظاهر شده‌اند. اما کودکانی که نه از خانواده و سرپرستان مــهــر دریافت می‌کنند نه از مربیان و معلمان، با آسیب‌های بیشتری مواجه می‌شوند و به تحصیل علاقه‌ی کمتری نشان می‌دهند.

چالش‌های ارتباط با خانواده کودکان

در مسیر آموزش به کودکان بدسرپرست، چه چالش‌هایی برای ارتباط با خانواده و نزدیکان این کودکان و همگام‌سازی آنان با رشد کودک وجود دارد؟

وقتی ما با کودک بدسرپرست روبه‌رو هستیم، درحقیقت با خانواده‌ای مواجه می‌شویم که برای حل مسائل و رشد کودک نه‌تنها کمک و همراهی نمی‌کند بلکه در اصطلاح چوب لای چرخ تلاش‌های معلم یا مربی نیز می‌گذارند. در اولین قدم لازم است که معلم یا مربی بتواند با خانواده یا سرپرست کودک ارتباط موثر برقرار کند. ارتباطی که با نگاه از بالا به پایین نباشد. از آن‌جا که خانواده‌ی کودک بدسرپرست خود دچار مشکلات و چالش‌های اساسی بوده و با کودک همگون نیست، به ارتباطی مددکارانه و روانکاوانه نیاز دارد. در این حالت خانواده یا سرپرستان با مربی یا معلم همگام‌تر و همراه‌تر می‌شوند.

اگر قرار است که ما به حوزه‌ی داوطلبی بیاییم اما نمانیم بهتر است که از ابتدا اصلا در این فضا قدم نگذاریم. چون در این مسیر کودکان را به خود وابسته می‌کنیم و اگر بعد از ایجاد این وابستگی آن‌ها را رها کنیم، تبعات آن از عدم حضور ما به مراتب بدتر است.

آموزش در مناطق محروم

آموزش کودکان آسیب‌دیده در مناطق محروم به نسبت آموزش در شهرهای بزرگ چه چالش‌ها و مشکلاتی دارد؟

کودکان آسیب‌دیده در روستاها و مناطق محروم به‌واسطه‌ی زندگی در موقعیت جغرافیایی کوچک‌تر با این مسئله مواجه هستند که مشکلات و پیشینه‌ی زندگی آن‌ها را همه‌ی افراد ساکن در منطقه می‌دانند و ممکن است افرادی با دانستن آسیب‌های این کودکان از مسائل آنان سوءاستفاده کنند. گاهی دانش‌آموز نیاز دارد که در محل تحصیل، اطرافیان به‌طور مثال ندانند که پدر یا مادر او چه‌کاره بوده است و به این ترتیب احساس امنیت و عزت‌نفس را تجربه کند. گاهی کودکانی که با این مسئله مواجه هستند احساس می‌کنند که دیگری چیزی برای پنهان کردن ندارند و تمام مرزها، قواعد و خط قرمزهایی که می‌بایست در زندگی داشته باشند را ناخودآگاه کنار می‌گذارند. بنابراین در مناطق محروم و شهرها و روستاهای کوچک می‌بایست در مورد حریم زندگی کودکان آسیب‌دیده، بی‌سرپرست و بدسرپرست با مراقبت و احتیاط بیشتری رفتار کنیم.

بخوانید: بخش اول گفتگو با آموزگار پیشکسوت مــهــرطه


این مطلب را به اشتراک بگذارید