شکلگیری هویت در دورهی نوجوانی
شکلگیری هویت به این معناست که فرد به ماهیت وجودی خود پی ببرد و متوجه شود در زندگی چه نقشی دارد، چه ارزشهایی را باید برای خود انتخاب کند و طبق آن مسیر زندگیاش را بسازد.
نوجوانی مرحلهی گذر از دورهی کودکی به بزرگسالیست و حدود سنی ۱۳ تا ۱۹ سالگی را شامل میشود. یکی از مهمترین چالشهای دورهی نوجوانی که همواره روانشناسان بر آن تاکید دارند، شکلگیری هویت است. شکلگیری هویت به این معناست که فرد به ماهیت وجودی خود پی ببرد و متوجه شود در زندگی چه نقشی دارد، چه ارزشهایی را باید برای خود انتخاب کند و طبق آن مسیر زندگیاش را بسازد. در این دوران یکسری سوالات ذهن نوجوان را درگیر میکند، مانند من چه کسی هستم، چه نقشی در زندگی خود دارم، آیا فردی دوستداشتنی هستم و… .
مسئلهی هویتیابی در نوجوانی به این جهت اهمیت دارد که تمام ابعاد بلوغ و رشد فرد اعم از جسمی، جنسی، روانی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین لازم است نوجوان برای رسیدن به رشد سالم در این ابعاد، مسیر هویتیابی را بهدرستی طی کند. با پایان یافتن این دوره، انتظار میرود فرد به هویت ثابتی از خود دست یابد و شخصیت باثباتی داشته باشد.
عوامل موثر در تشکیل هویت نوجوان
عوامل شناختی
توانمندیهای ذهنی نوجوان در شکلگیری هویت او تاثیرگذار است. قدرت تفکر و استدلال نوجوانان بسته به میزان هوش، فرهنگ و موقعیتی که در آن زندگی میکنند، با یکدیگر متفاوت است. بنابراین هر چه میزان تواناییهای شناختی نوجوان بیشتر باشد، به هویت پایدارتری میرسد.
عوامل وراثتی و شرایط محیطی
عوامل وراثتی برای هر فردی یک ظرفیتی میسازند. بخشی از تفاوتهای افراد در میزان رشد هوشی، صفات اخلاقی و منشها را وراثت مشخص میکند. اما خیلیوقتها محیط میتواند ظرفیتهای فرد را از آنچه وراثت برای او تعیین کرده، کمتر یا بیشتر کند و هیچکس محکوم به ثبات در یک وضعیت خاصی نیست.
بهطورمثال برای شخصی که بهلحاظ ژنتیک استعداد بروز رفتارهای خشونتآمیز دارد، با تغییر شرایط و سبک تربیتی میتوان احتمال بروز این رفتارها را در او کاهش داد. در واقع میان صفات به ارث برده شده در فرد و محیطی که در آن رشد میکند، همبستگی ذاتی وجود دارد.
ما بهدلیل تجربههایی که در طول زندگی کسب کردهایم، محتاطتر شدهایم، ولی دید نوجوان به موضوعات متفاوت است و همهچیز برایش تازگی دارد. ما باید با چشمان نوجوان به زندگی نگاه کنیم و خودمان را جای او بگذاریم.
عوامل خانوادگی
نوجوان نیاز دارد تا دربارهی مسائل ارتباطی، عاطفی، اجتماعی و جنسی مفاهیمی را کسب کند و در پی آن ارزشهایی را به دست آورد. این مسئله مستلزم آن است که بتواند سوالها، دغدغهها و نظرات خود را در بستر خانواده مطرح کند و نگران سرزنش و تحقیر از طرف والدین یا سرپرست نباشد. اگر ما بهعنوان والدین یا سرپرست به عقاید و نظرات نوجوان بها ندهیم و فقط کنترلگر باشیم، او را از داشتن دیدگاههایی بدون تعصب و قضاوتمند محروم میکنیم.
از طرف دیگر نوجوان همواره درحال کنکاش محیط پیرامون است و دوست دارد دلیل منطقی مسائل مختلف را بداند و سپس تصمیم بگیرد کدام راه را انتخاب کند. او ممکن است خیلی وقتها با ما مخالفت کند، ولی این به معنای طغیانگری نیست؛ بلکه با مخالفت خود به دنبال ابراز وجود و کسب استقلال است. شاید نوجوان تا زمانی که در چارچوب نظارت ما قرار دارد، نظراتمان را بهطور موقت بپذیرد؛ اما وقتی بزرگسال شد، ایدههای خود را دنبال خواهد کرد.
با چشمان نوجوان به زندگی نگاه کنید
آنچه در این شرایط اهمیت دارد این است که ما بتوانیم با فرزندمان رابطهی خوبی برقرار کنیم و هدایتگرش باشیم. یکی دیگر از کارهای شایع دورهی نوجوانی، پیروی از مد و تقلید از افراد مشهور است تا به این وسیله نگاه دیگران را دربارهی خود بسنجد؛ چون نیاز به توجه و دیده شدن دارد. اگر ما به عملکرد مستقل نوجوان توجه مثبت نشان دهیم و تحسیناش کنیم، او به مرور زمان به این مفهوم میرسد که وجودش منحصربهفرد و با ارزش است.
ما بهدلیل تجربههایی که در طول زندگی کسب کردهایم، محتاطتر شدهایم، ولی دید نوجوان به موضوعات متفاوت است و همهچیز برایش تازگی دارد. ما باید با چشمان نوجوان به زندگی نگاه کنیم و خودمان را جای او بگذاریم. در این صورت است که نوجوان به سمتمان میآید و مسائل خود را راحت با ما در میان میگذارد.
ارزشهای جامعه
فرهنگ یک جامعه نقش مهمی در تشکیل هویت نوجوان دارد. او ارزشهایی را که انتخاب کرده با فرهنگ و چارچوبهای جامعه مقایسه میکند تا بتواند تصمیم بگیرد. زمانیکه پایبندی به ارزشهای اخلاقی و انسانی در جامعه وجود داشته باشد، به احتمال بیشتری نوجوان آن ارزشها را برمیگزیند و به آن متعهد میشود. اما وقتی تضاد و دوگانگی در فرهنگ وجود داشته باشد، او دچار احساس سردرگمی میشود. مثلا وقتی از قناعت داشتن بهعنوان یک فرهنگ مطلوب یاد میشود، درحالیکه گرایشها به سمت تجملگراییست، نوجوان نمیتواند در انتخاب این ارزش مصمم باشد.
عوامل اقتصادی
کیفیت شرایطی که برای نوجوان فراهم میشود، میتواند در هویت او اثرگذار باشد. فراهم کردن امکانات به معنای صرف هزینههای بالا نیست؛ بلکه منظور این است که زمینهی جستجوگری فرد را ایجاد کند تا هویت مطلوبی در او شکل بگیرد. این امکانات شامل در اختیار گذاشتن کتابهای مناسب، قرار گرفتن نوجوان در فضاهای علمی و هنریست؛ تا به این واسطه هم ذهن پرسشگر نوجوان ارضا شود و هم علایق خود را که در آیندهی او نیز تاثیرگذار است، در میان آنها پیدا کند.
تفاوتهای جنسیتی
انتظارات خانواده و جامعه از دخترها و پسرها متفاوت است. این مسئله باعث شکلگیری دو نوع هویت مجزا در آنها میشود. معمولا هویت دخترها در راستای مراقبت و صمیمیت و هویت پسرها در جهت استقلال و حمایتگر بودن شکل میگیرد. البته بعضیاوقات این کلیشهها و تفکیکهای جنسیتی مغایر با خصوصیات فردی آن شخص است و بایستی تفاوتهای فردی نیز در نوع انتظارات ما از نوجوان لحاظ شود.
شکلگیری هویت نوجوان بدسرپرست و بیسرپرست
نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست بهدلیل فقدان ارتباط موثر با خانواده بهعنوان عامل مهم و اثرگذار در ایجاد هویت، ممکن است عزت نفس بالایی نداشته باشند و در روند هویتیابی دچار از خود بیگانگی و احساس تنهایی شوند. این موضوع میتواند زمینهی افسردگی و اضطراب را در آنها ایجاد کند. کمک گرفتن از روانشناسان حاذق و باتجربه در رسیدن به خودباوری و گذر از بحران هویت در این نوجوانان بسیار تاثیرگذار است.
در موسسه شبانه روزی مهرطه، فرزندان نوجوان در خانهی ارغوان و در دو گروه سنی ۱۳-۱۵ سال و ۱۵-۱۸ سال نگهداری میشوند. هدف اصلی موسسهی مــهــرطه در ارتباط با فرزندان نوجوان خود، توانمندسازی آنها برای شروع یک زندگی مستقل است؛ که در سایهی رسیدن به هویتی سالم محقق خواهد شد.موسسه خیریه مهرطه در طول مسیر فعالیت خود از کمک و راهنمایی روانشناسان داوطلب و مددکاران دلسوزش استفاده کرده تا فرزندان نوجواناش مسیر دستیابی به هویتی پایدار را با سختیهای کمتری طی کنند.
سخن پایانی
اگر هویت به درستی شکل نگیرد، میتواند مشکلات زیادی را برای نوجوان هم در زمان فعلی و هم در بزرگسالی ایجاد کند. افرادی که در هویتیابی ناموفق هستند، به احتمال بیشتری دچار تعصبهای افراطی و کجرویهای اخلاقی میشوند. این افراد ممکن است هویت خود را بدون تفکر و صرفا تقلیدی گرفته باشند و در بلاتکلیفی به سر ببرند. به همین خاطر رفتارها و منشهایی پیدا میکنند که وجههی مناسبی برای آنها نخواهد داشت.