فیلم نبات: نگاهی برچالشهای تلخ کودک و والد
فیلم سینمایی نبات داستان پدر و دختری را روایت میکند که با یکدیگر زندگی میکنند. سایه، مادر نبات، همسر و فرزند یکسالهی خود را ترک میکند.
«سایه چرا برگشتی؟ ۵ساله دارم این بچه رو میبرم سر قبر ننهاش گریه کنه. اینقدر خودم عذاب وجدان دارم که نمیتونم باهاش برم سر قبر. ۱۰ ساله دارم واسش قصه میگم، دروغ میگم، بهونه میارم که چرا مادر نداره. میفهمی اینا رو یا نه؟»
فیلم نبات داستان پدر و دختری به اسم سعید و نبات را روایت میکند؛ که بهتنهایی با یکدیگر زندگی میکنند. سایه، مادر نبات، چند سال پیش همسر و فرزند یکسالهی خود را ترک میکند و به خارج از کشور میرود. اما حالا پس از ده سال برای دیدن نبات به ایران برمیگردد و با نام مستعار رویا، در کارگاه سفالگری به دخترش نزدیک میشود. همین موضوع زندگی سعید و نبات را با چالشهایی روبهرو میکند و…
فیلم نبات لزوم ارتباط فرزند با والد همجنس را نشان میدهد
ارتباط پدر و دختری از همان ابتدای فیلم صمیمی نشان داده میشود. سعید تلاش زیادی میکند تا در کنار پدری کردن، نقش مادر را نیز ایفا کند. با این حال، نبات نیاز به مادر را احساس میکند. در دیالوگی به سایه (مادری که نمیشناسد) میگوید: «بعضی از حرفا رو نمیشه به باباها زد». این دیالوگ اشاره میکند که هرچقدر والد جنس مخالف، ارتباط خوبی با فرزندش داشته باشد؛ باز هم جای خالی والد همجنس احساس میشود. طبیعیست که یک نوجوان برای مطرح کردن مسائل دوران بلوغ با والد همجنس احساس بهتری داشته باشد.
پیام فیلم سینمایی نبات: پنهانکاری از فرزند، زمینهساز بیاعتمادی
اگر فرزند از دروغ والدینش آگاه شود، بهسختی میتواند دوباره به آنها اعتماد کند. برای مطرح کردن مسائلی که ممکن است درکش برای فرزندمان سخت باشد، بهتر است از یک روانشناس کمک بگیریم.
نبات به گفتهی سعید، فکر میکند مادرش در یک سالگی او از دنیا رفته و بیشتر هفتهها او بههمراه پدرش بر سر مزار فرضی سایه میرود. به گمان سعید، گفتن این دروغ به نفع نبات است و در قسمتی از فیلم به دخترش میگوید: «گفتن یه چیزایی ضررش خیلی بیشتره». اما واقعیت این است که همیشه همهچیز تحت کنترل یک فرد نیست. سعید زمانیکه از سایه به دخترش دروغ میگفت، به عواقب پنهانکاری خود فکر نکرده بود.
اضطراب نوجوان از ازدواج والد
در سن نوجوانی، پذیرش ازدواج مجدد پدر یا مادر، سختتر از زمان کودکیست. بعضی از نوجوانان احساس میکنند همسر جدید والدشان قصد دارد جای مادر یا پدر او را بگیرد و بعضی دیگر تصور میکنند که این موضوع باعث کمتر شدن رابطهی آنها با والد میشود.
نبات نسبت به ازدواج سعید، گارد محکمی دارد و نگران از دست دادن محبت پدرش است. مثلا در صحنهای سعید یک لحظه نگاهش به چند زنی که از مقابل آنها عبور میکنند میافتد و نبات همانموقع از پدر خود دربارهی قصدش برای ازدواج میپرسد. یا زمانیکه دربارهی ازدواج مجدد پدر یکی از بچههای مدرسه صحبت میکند، به سعید میگوید: «اگه باباش دوستش داشت، زن دیگه نمیگرفت.» این واکنشها نشان میدهد نبات به پدرش وابستگی زیادی دارد.
سایهی نیازهای ارضا نشدهی کودکی بر رفتارهای بزرگسالی
در قسمتی از فیلم مشخص میشود که سایه در زمان کودکی خود، هرگز از مادرش محبت و عشق ندیده است. او انگار مادری کردن را یاد نگرفته و زمانیکه نبات خیلی کوچک بوده، برای دستیابی به آرزوهایش از سعید جدا شده و به خارج مهاجرت کرده است. حالا که متوجه بیماری جدی خود شده، به ایران برگشته است تا روزهای ازدسترفته را برای دخترش جبران کند.
این فیلم بهخوبی نشان میدهد که علت بسیاری از رفتارها در بزرگسالی، ریشه در دوران کودکی دارد. کودکی که از مــهــر و عشق مادر سیراب نشده است؛ چگونه میتواند در بزرگسالی برای فرزند خود مادری کند؟ اگر به نیازهای عاطفی کودک توجه کافی نکنیم، در آینده او دچار طرحوارهی محرومیت هیجانی میشود. محرومیت هیجانی باعث میشود فرد احساس تهی بودن، نادیده گرفته شدن، غم، دلتنگی و تنهایی داشته باشد. گاهی فرد برای جبران محرومیت هیجانی، دست به هر کاری میزند تا محبت و توجه اطرافیان را به خود جلب کند.
همانطور که فیلم نشان میدهد، سایه دوست داشت سعید مانع رفتن او شود و تصمیم به رفتن، بهانهای برای دیده شدن توسط همسرش بود.
فیلم نبات را میتوانید در سایتهای نماوا و فیلیمو تماشا کنید.