چگونه کودکی راستگو پرورش دهیم؟
کودک از سن ۴-۵سالگی بهتدریج با مشاهدهی رفتار افراد و شیوهی تربیتی، با مفاهیم راستگویی و دروغگویی آشنا میشود. بنابراین شیوهی تربیتی مناسب نقش مهمی در راستگو شدن کودک ایفا میکند.
مطالعات روانشناسی نشان میدهد تکامل مفاهیم مختلف در ذهن کودک سیر مشخصی دارد و صرف نظر از نقش هوش و فرصتهای یادگیری، کودک با افزایش سن به درک عمیقتری از مفاهیم دست مییابد. بر این اساس درک مفهوم دروغ نیز بهتدریج صورت میپذیرد.
کودک در سن ۲سالگی درحال کشف تفاوت بین تخیل و واقعیت است و حرفهای غیرواقعی او به عدم تشخیص واقعیت مربوط میشود. در سنین ۳-۴سالگی هنوز درک مفهوم دروغ بهصورتی که برای بزرگسالان مطرح است در کودک وجود ندارد. کودک بیشتر تمایل دارد تصورات خیالی خود را که فکرمیکند وجود دارند بیان کند. اما از سن ۴-۵سالگی بهتدریج با مشاهدهی رفتار افراد و شیوهی تربیتی، با مفاهیم راستگویی و دروغگویی آشنا میشود. بنابراین شیوهی تربیتی مناسب نقش مهمی در راستگو شدن کودک ایفا میکند.
راهکارهای پیشگیری از دروغگویی کودک
به کودک بگوییم خود حقیقیاش کاملا قابل قبول است
ما باید به کودک نشان دهیم وجود او در هر شرایطی ارزشمند و دوستداشتنیست. کودکی که محبت بیقید و شرط دریافت میکند، اعتماد به نفس خوبی پیدا میکند و با احتمال کمتری برای تایید گرفتن به دروغگویی روی میآورد.
پذیرش خود حقیقی برای کودک بیسرپرستی که از شرایط ناهنجاری آمده، سخت و زمانبر است. ممکن است کودک احساس کند چون دوستداشتنی نیست، از بودن در کنار مادر و پدرش محروم شده است. به این ترتیب، وقتی شرایط خود را با کودکان دیگری که در کنار خانواده زندگی میکنند قیاس میکند، ممکن است احساس خود-کمبینی پیدا کند و بهواسطهی این احساس، در مقابل دیگران خود حقیقیاش را کتمان کند.
توجه مثبت و بهاندازه، بازخوردهای مناسب به احساسات کودک بیسرپرست و برجسته کردن توانمندیهای او میتواند بهمرور زمان به پذیرش خودش کمک کند.
به کودک اجازهی بیان احساساتش را بدهیم
وقتی به کودک امکان ابراز احساساتش را بهطور آزادانه میدهیم، باعث آرامش درونی او میشویم و کودک پی میبرد بدون نگرانی از تحقیر و سرزنش شدن میتواند احساساتش را صادقانه با ما درمیان بگذارد. البته اگر کودک از کلمات نامناسبی استفاده کرد، ما باید با بازخورد درست، کودک را با کلمات جایگزین آشنا کنیم.
گروه مددکاری مــهــرطه همواره تلاش میکند حرفهای دختران خود را بدون پیشداوری بشنود؛ تا آنها احساس امنیت کنند و با ایجاد حس امنیت زمینهی صداقت را برایشان فراهم میکند.
خودمان الگوی رفتاری مناسبی باشیم
کودک آینهی رفتار والدین و یا سرپرست خود است و تمایل زیادی به الگوبرداری از رفتار و عملکرد آنها دارد. هرآنچه از ما میبیند، در ذهن خود ثبت میکند و همان رفتار را تقلید میکند. تا زمانی که ما با رفتار و گفتارمان همیشه راستگویی را نشان ندهیم، نمیتوانیم از کودک انتظار صداقت داشته باشیم. وقتی به کودک میگوییم دروغگویی رفتار نامناسبیست، باید خودمان هم فردی راستگو باشیم. کودک به عملکرد ما نگاه میکند، نه به حرف ما.
انتظارات بهجا داشته باشیم
برای تعیین انتظارات خود، باید توانمندی کودک را در نظر بگیریم و برای عملکرد درستش او را تشویق کنیم. توقع زیاد زمینهی دروغگویی ایجاد میکند و کودک برای راضی نگه داشتن ما و جلوگیری از تنبیه ممکن است به دروغ متوسل شود.
از برچسب زدن به کودک خودداری کنیم
هنگامیکه کودک دروغ میگوید، نباید به او برچسب دروغگو بزنیم. این بزرگترین خطاییست که میتوانیم در حق او انجام دهیم. زخمی که این برچسب بر روح و روان کودک وارد میکند، بهمراتب آسیبزایی بیشتری نسبت به خود دروغ دارد؛ چون این کار تاثیر منفی بر عزت نفس او میگذارد.
دادن یک لقب خاص به کودک، باعث میشود در طولانیمدت هویت خود را با آن صفت تعریف کند، بنابراین او دیگر تمایل و انگیزهای برای راستگویی ندارد. کودک قوهی تخیل بالایی دارد و فرق بین واقعیت و خیال را همیشه متوجه نمیشود و شروع به داستانپردازی میکند. مثلا ممکن است بگوید: «من یک آدمی دیدم که داشت پرواز میکرد.» در این شرایط بهجای اینکه به کودک بگوییم حرفش دروغ است و اصلا آدم پرواز نمیکند، به او بگوییم: «آهان، تو خیال کردی آدم میتواند پرواز کند.» و اینطور برای او توضیح دهیم: «عزیزم آدمها مثل سوپرمن نیستند که پرواز کنند. اینها در کارتونها و خیال ما وجود دارند. واقعیت این است که ما انسانها هیچوقت پرواز نمیکنیم.» با گفتن این جملات، کودک فرق بین واقعیت و خیال را متوجه میشود.
زمینهی دروغگویی ایجاد نکنیم
وقتی از خطا و اشتباه کودک مطلع میشویم، اصرار ما برای توضیح خواستن از او زمینهی دروغگویی را فراهم میکند. کودک از مچگیری این برداشت را میکند که ما در مقابل او هستیم و او برای نجات و خلاص شدن خودش مجبور میشود دروغ بگوید تا کمترین آسیب را ببیند. بهجای توضیح خواستن در عین آرامش ولی با لحن قاطعانه علت ناراحتی خود را از رفتار کودک بیان کنیم.
مثلا کودک بدون اجازه سر کیف ما رفته، بهجای اینکه از او بپرسیم تو از کیفم چیزی برداشتی؟ به او بگوییم: «من از اینکه بدون اجازه سر کیفم رفتی ناراحت شدم. هروقت خواستی از وسیلهی شخصی کسی استفاده کنی، باید قبلش از او اجازه بگیری.» با این کار هم کودک را در شرایط دروغگویی قرار ندادهایم و هم او را با مفهوم احترام به حریم شخصی افراد آشنا کردهایم.
از طرف دیگر بعضی مواقع کودک بهواسطهی احساس بدی که در مورد صحبت ما پیدا میکند، به دروغ پناه میبرد. مثلا وقتی از کودکی دربارهی پدر و مادرش سوال میکنیم، درحالیکه والدینش را از دست داده، گفتن واقعیت او را اذیت میکند. بنابراین بهتر است وقتی از شرایط زندگی کودکی اطلاع نداریم، دربارهی خانوادهی او سوال نپرسیم.
به وعدهی خود عمل کنیم
نسبت به قولی که به کودک میدهیم، وفادار باشیم. وعدهی چیزی که احتمال میدهیم امکان مهیا شدنش را نداریم به کودک ندهیم؛ چون در این صورت کودک فکر میکند به او دروغ گفتهایم و اعتمادش را نسبت به ما از دست میدهد. بنابراین وقتی کودک بیاعتماد میشود، دیگر حرفها و خواستههای خودش را صادقانه با ما درمیان نمیگذارد.
برای سلیقهی کودک ارزش قائل شویم
سلیقهی شخصی کودک قابل احترام است. اگر نظر کودک را مورد تمسخر قرار دهیم، او دیگر جرات نمیکند ایدهی واقعی خود را بیان کند. وقتی مطمئن هستیم نظر کودک اشتباه است و به او آسیب میرساند، بهجای سرکوب کردن ایدهی او، اینگونه بازخورد دهیم: «به نظرت چه کار دیگری میتوانی انجام دهی؟» این کار باعث میشود کودک بدون اینکه بابت نظر اشتباهش احساس سرخوردگی پیدا کند، به راههای دیگر فکر کند.
به کودک توجه مثبت نشان دهیم
کودک نیاز به دیده شدن دارد. زمانیکه توجه مثبت را از ما دریافت نکند، با دروغ و بزرگ جلوه دادن رفتار خود دوست دارد جلب توجه کند. جلب توجه برای کودک حتی از نوع منفی بهتر از نبودن هیچگونه توجهیست. ما با نشان دادن توجه مثبت به رفتارهای مناسب کودک، او را از رفتارهای غیرواقعی و اغراقآمیز بینیاز میکنیم.
راستگویی کودک را تحسین کنیم
با تحسین کردن راستگویی کودک، باعث تقویت این رفتار در او میشویم. وقتی کودک میخواهد حقیقت را بگوید، اطمینان بدهیم که مشکلی برایش پیش نمیآید. ما میتوانیم به او اینطور بگوییم: «مهمترین چیز بین ما حس اعتماد است. هر زمان کاری کردی و احساس کردی آن کار از نظر من اشتباه است، از گفتن حقیقت نترس و مثل الان راستش را بگو. ممکن است نیاز باشد آن اشتباه را جبران کنی، ولی چیزی که اهمیت دارد گفتن واقعیت است و من به تو افتخار میکنم که واقعیت را گفتی.»
در مقابل دروغگویی کودک چه رفتاری داشته باشیم؟
دربارهی ارزش راستگویی با کودک صحبت کنیم
بهتر است ابتدا به تناسب سن و فهم کودک دربارهی مزیتهای راستگویی و عواقب دروغگویی با او صحبت کنیم و بگوییم با دروغگویی اعتماد دیگران را نسبت به خودش از دست میدهد. حتی میتوانیم از قصههایی با موضوع راستگویی استفاده کنیم تا تاثیر بیشتری برای کودک داشته باشد.
امتیازات را از کودک بگیریم
درصورت تکرار دروغگویی میتوانیم کودک را با نتیجهی رفتارش مواجه کنیم. محرومیت و روبهرو شدن با پیامد دروغگویی باید متناسب با سن و دروغ کودک باشد. بهطورمثال کودک ۸سالهای برای تماشای تلویزیون به دروغ میگوید تکالیفش را انجام داده است. در این شرایط ما میتوانیم به کودک بگوییم بهخاطر دروغی که گفته تا ۲ ساعت از تماشای تلویزیون محروم میشود. باید به زمانی که برای محرومیت تعیین کردهایم پایبند باشیم و با بیتابی کودک از حرفمان کوتاه نیاییم.
از تنبیه شدید کودک خودداری کنیم
مجازاتهای شدید مثل تنبیه بدنی و با عصبانیت برخورد کردن، مانع از دروغگویی کودک نمیشود، بلکه تنها او را از ما دور میکند و با دروغهای بعدی از تنبیه فرار میکند. تنبیه باید منجر به اصلاح رفتار کودک شود، نهاینکه در او احساس ترس و ناامنی ایجاد کند.
سخن آخر
برای اینکه کودکی راستگو پرورش دهیم، باید برای او محیط امنی فراهم کنیم تا در هر شرایطی صداقت را انتخاب کند. کودکی که دلبستگی ایمن با والدین یا سرپرست خود دارد، به دروغگویی پناه نمیبرد. چه در تعامل با فرزند خودمان قرار گرفته باشیم و چه سرپرستی کودکی را بهعهده گرفته باشیم یا بهعنوان مددکار در کنار او باشیم، نکتهی مهم این است که دروغ کودک حاوی پیامیست. کودک برای فرار از احساس و موقعیتهای ناخوشایند به دروغگویی روی میآورد و ما با شناسایی این عوامل و کمرنگ کردن آنها به احساس بهتر کودک و در پی آن صداقت داشتن او کمک میکنیم.